نویسه جدید وبلاگ

آیا موسوی تغییر کرده است؟
گفتاری منتشر نشده از میرحسین موسوی
بزرگترین خطری که نیروهای مذهبی در دانشگاه را تهدید می کند، خطر انفعال است...مثلا اگر برخی شعار آزادی می‌دهند، بچه‌های مذهبی برای مخالفت با آنها، شعار نه آزادی بدهند. یا اگر آنها جامعه مدنی را مطرح می کنند، نیروهای حزب‌اللهی با جامعه مدنی مخالفت کنند، نه! باید تعریف درست و جدید از جامعه مدنی منطبق بر ارزشهای انقلاب ارائه شود
در حالیکه رسانه های حامی دولت در روزهای اخیر از تغییر مواضع مهندس موسوی نسبت به دهسال قبل خبر داده بودند،آینده گفتاری منتشرنشده از وی را که مربوط به دیماه سال 1376 می باشد را برای نخستین بار منتشر می کند.
 
سخنان مذکور در دیدار هیات موسس وجمعی از اعضای کانون اندیشه دانشجوی مسلمان دانشگاه صنعتی امیر کبیر با مهندس موسوی در محل ساختمان شماره 5نهاد ریاست جمهوری ایراد شده است.
 
به جهت مشخص شدن خصوصیات فکری مهندس موسوی در همان زمان، «آینده» این سخنان را بدون بازبینی ایشان منتشر می کند و قضاوت را جهت تطبیق مواضع و افکار مهندس موسوی طی 12سال گذشته به خوانندگان واگذار می کند.
 
امروز ما
اگر امروز شما نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه نگران هستید، این یک آغاز مثبت است. به شرطی که این نگرانی شما را به تعمق و تأمل وا دارد. در مرحله اول شناخت وضعیت موجود یک ضرورت است.

ابتدا باید دلایل اصلی ایجاد چنین وضعیتی را بیابید و سپس متوجه باشید که اصلاح این وضعیت تنها با یک راه حل درازمدت و زمانمند ممکن می گردد. همانگونه که انقلاب اسلامی نتیجه 200 سال چالش با تمدن غرب است و ریشه ای عمیق در جامعه ما دارد.
برای شناخت وضعیت امروز جامعه، باید بپذیریم که ارزشهای معنوی زمان جنگ، در جامعه تضعیف شده است. این مسئله از دو بعد قابل توجه است:

نخست: اهداف جامعه ما تغییر کرده است. در زمان جنگ هدف ما، رسیدن به لقاء ا... و کمال بود، اما امروز در جامعه این هدف تا دستیابی به پول و رفاه بیشتر کوچک شده است. توجه کنید که اگر هدف جامعه تا این اندازه تنزل یابد، سطح فرهنگی دچار تنزل فاحشی می شود و این تنزل در همه شئون آثار خود را نمودار خواهد ساخت.

دوم: الگوها در جامعه ما تغییر کرده اند. به یاد داریم زمانی حضرت امام (ره) رهبر و الگوی جامعه را یک نوجوان 13 ساله معرفی کردند و ما همه خود را با آن نوجوان مقایسه می کردیم و نسبت به فاصله معنوی بینمان غبطه می خوردیم. اما امروز الگوی جوانان و جامعه ما ستاره های ورزشی شده اند.، بحث بر سر خوبی یا بدی ورزش نیست بلکه منظور توجه بدین نکته است که تا چه اندازه ما در الگوسازی برای جامعه و مردم در انتخاب الگو دچار تغییر و تحول شده اند.

نتیجه این تغییر و تحولات را می توانید به راحتی در جامعه ملاحظه کنید. روح مصرف زدگی و تجمل گرایی کاملا در اقشار گوناگون نفوذ کرده است. تلاش برای بدست آوردن رفاه بیشتر هم توان بسیاری از افراد را مصروف خود ساخته که این وضعیت را می توان به دنیازدگی تعبیر نمود.

چه باید کرد؟

وظیفه نیروهای مذهبی و متعهد در دانشگاه ابتدا شناسایی و تحلیل دقیق این جریان است. دانشگاه دارای دو ویژگی است که کار را دشوارتر می کند.

اول: آن که تمایل به جریان دنیاگرا، به دلیل آنکه بخش قابل توجهی از اساتید دانشگاهی، در غرب تحصیل کرده اند و تحت تأثیر تمایل آن تمدن و فرهنگ هستند، نسبت به بقیه محیطها بیشتر است.

دوم: برخوردهای غیرمنطقی که برخی از گروهها در مقابل این جریان انجام می دهند، در دانشگاه تأثیرات به مراتب بدتری را می گذارد. محیط شما با محیط کوچه و بازار متفاوت است. برخوردهایی که شاید در آنجا جواب بدهد، در محیط دانشگاهی نتیجه عکس می گذارد. خلاصه دفاع بد ممکن است اثرات زیانباری را برجا گذارد.

ذکر این نکته ضروری است که بزرگترین خطری که نیروهای مذهبی در دانشگاه ها را تهدید می کند، خطر انفعال است. انفعال به آن معنا که گروه های انقلابی تحت تأثیر جو، بعضی از شعارهای مترقی انقلاب را کنار بگذارد.
 
مثلا اگر برخی از گروه ها شعار آزادی می دهند، بچه های مذهبی برای مخالفت با آنها، شعار نه آزادی بدهند. یا اگر آنها جامعه مدنی را مطرح می کنند- در حالی که جامعه مدنی مطرح شده توسط آقای خاتمی که محورهای اساسی آن، آزادی، قانونمندی و احترام به حقوق مردم است – نیروهای حزب اللهی با جامعه مدنی مخالفت کنند، نه! باید تعریف درست و جدید از جامعه مدنی منطبق بر ارزشهای انقلاب ارائه شود.
 
 براین اساس باید همان گونه که در پیش از انقلاب، گروه های مذهبی در دانشگاه مترقی ترین شعارها را می دادند، اکنون نیز باید مترقی ترین شعارها را سرلوحه عملکرد قرار داد. شعارهایی نظیر آزادی، عدالت و انتقاد. باید نسبت به عملکرد همه گروه ها نگاه انتقادی، منصفانه و حق مدار داشت.
 
نباید به دفاع از وضعیت موجود و توجه دولت با سایر جریانها کشیده شود. مواضع باید نسبت به همه جریان ها، موافق با مواضع همسو با اصول انقلاب و انتقاد از مواضع غیر ارزشی آنها باشد. در واقع معیارها باید اصول انقلاب یعنی رهبری، آزادی و عدالت باشد و نباید سرنوشت خود را با سرنوشت یک جناح یا فرد خاص سیاسی گره زد.

لازمه این کار بازنگری در ارزشها و ارائه سیمایی صریح و شفاف از معیارها و ارزشهای انقلابی است. باید به این هم توجه داشت که نسبت به قبل از انقلاب شرایط کاملا تغییر کرده است. تغییر مثبتی که در جامعه دیده می شود، کم رنگ شدن بی اطلاعی و رعب قبل از انقلاب است. الان در مردم آگاهی ها افزایش زیادی پیدا کرده و آنها جسارت لازم را برای دفاع از حقوق خودشان پیدا کرده اند. نکته مثبت دیگر اینکه ساختار سیاسی جامعه نسبت به قبل از انقلاب بسیار مطلوب تر شده و اجازه می‌دهد که گروه های اصولگرا و مذهبی ابتکار عمل را به دست گیرند.

سیمای آینده
در آینده نیز به نظر می رسد مرکز ثقل سیاسی جامعه به دانشگاه ها منتقل شود. واقعیت این است که طی دوران انقلاب، یک افزایش شدید در جمعیت دانشجویی کشور صورت گرفته و تعداد آنها از حدود صدو بیست هزار نفر به یک میلیون و دویست هزار نفر رسیده است که این یعنی ده برابر شدن تعداد دانشجویان، اگر جمعیت یک تا دو میلیونی فارغ التحصیل از دانشگاه ها که طبعا تحت تاثیر جریانات دانشگاهی هستند را به این تعداد اضافه کنید، خواهید دید که بخش قابل توجهی از جامعه از دانشگاه ها متاثر می شوند. بنابراین در آینده دانشگاه ها یک هویت سیاسی تعیین کننده در سرنوشت جامعه خواهند داشت و اگر گروه های مذهبی در عملکرد خود تجدید نظر نکنند، احتمالا جریان دنیاگرا در دانشگاه تعیین کننده خواهد بود.

و نکته آخر اینکه نباید متاثر از جو غالب بر محیط شد. عامل موفقیت پایداری در کار است. باید سعی کرد در فعالیتها گرایش بیشتری به طبقه محروم و مستضعف جامعه وجود داشته باشد. ضمن آنکه با پرداختن به زمینه های فرهنگی، حفظ ارتباط دوستانه با سایر گروهها، برخوردی منطقی و ارائه شفاف و عمل به ارزشها، انشاء ا... موفقیت حاصل خواهد شد.





نظرات:




گزارش تخلف
بعدی